- کشته قد
واحدی است به طول یک کشت که با آن ریسمانی به طول حدود دومتر
معنی کشته قد - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
(قَ د د)
لغت نامه دهخدا
پست قامت و آنکه قد و بالای وی کوتاه بود و بلند نباشد. (ناظم الاطباء). کسی که قدش کوتاه است. کوتاه بالا. قصیرالقامه. (فرهنگ فارسی معین). پست قد. پست بالا. کوتوله. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : عکیظ، کوتاه قد. (از منتهی الارب). و رجوع به کوتاه و کوتاه قامت شود
(تَهْ قَ)
لغت نامه دهخدا
کم قدر. بی مقدار. بی ارج:
کسان به چشم تو بی قیمتند و کوته قدر
که پیش اهل بصیرت بزرگ مقدارند.
سعدی
کسان به چشم تو بی قیمتند و کوته قدر
که پیش اهل بصیرت بزرگ مقدارند.
سعدی
(کِ تَ / تِ)
لغت نامه دهخدا
میوه های خشک در آب خیسانده. کشتۀ تر نهاده مانند آلو و گوجۀ برقانی (برغانی) و برگۀ هلو و زردآلو و غیره. (یادداشت مؤلف)
(کَ / کِ دَ / دِ ق دد)
لغت نامه دهخدا
بلندبالا. درازاندام. بلنداندام. بلندقامت. کشیده قامت. کشیده اندام. (یادداشت مؤلف). قامت رسا. آخته بالا: از این کشیده قدی، گشاده خدی، لاغرمیانی. (سندبادنامه ص 237)
کسی که قدش کوتاه است کوتاه بالا قصیر القامه: کارگر شرکت نفت ایران و انگلیس مرد کوتاه قد چاق و چله و پشمالویی بود
پاچ (گویش گیلکی) کوته بالا کسی که قدش کوتاه است کوتاه بالا قصیر القامه: کارگر شرکت نفت ایران و انگلیس مرد کوتاه قد چاق و چله و پشمالویی بود
تاپو، قصیر، کوتاه قامت
متضاد: دراز
متضاد: دراز
از انواع گردوبازی که گردوها را دوتا دوتا روی هم قرار داده
دایره ای به قطر یک کشت یا نزدیک به دو متر
